کد مطلب:295907 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

حدیث 06


ابان بن تغلب می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: یابن رسول الله، چرا زهرا، زهرا نامیده شد؟ فرمود:

«لانها تزهر لامیر المومنین علیه السلام فی النهار ثلاث مرات بالنور.»

- زیرا روزی سه بار برای امیرالمومنین علیه السلام نور افشانی می كرد.

وقت نماز صبح، در حالی كه مردم در خواب بودند، جمالش نور افشانی می كرد و سفیدی نورش به خانه های مردم در مدینه می تابید، به گونه ای كه دیوارها سپید می شد و مردم تعجب كرده و خدمت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شده و درباره ی آنچه دیده بودند می پرسیدند، و حضرتش ایشان را روانه ی منزل فاطمه علیهاالسلام می كرد و آنها به منزل حضرتش آمده،

«فیرونها قاعدة فی محرابها تصلی، والنور یسطع من محرابها من وحهها.»

- و می دیدند كه حضرت در عبادتگاهش نشسته، نماز می گذارد و نور جمالش از محراب ساطع است.

از اینجا پی می بردند نوری كه دیده بودند از نور فاطمه علیهاالسلام بوده است.

و هنكام نیمه ی روز نیز كه برای نماز آماده می شد، جمال آن حضرت به نور زردی پرتوافشانی می كرد و بر خانه های مردم می تابید و لباسها و رنگشان زرد می شد، مردم خدمت پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلام شرفیاب شده و درباره ی آنچه دیده بودند می پرسیدند و حضرتش آنها را به منزل فاطمه علیهاالسلام روانه می كرد

«فیرونها قائمة فی محرابها، و قد زهر نور وجهها- صلوات الله علیها و علی أبیها و بعلها و بنیها- بالصفرة.»

- می دیدند كه حضرت در عبادتگاهش ایستاده، و جال آن حضرت- صلوات و رحمت خداوند بر او و پدر بزرگوار و شوهر و پسرانش باد- به نور زرد می درخشد.

از این جا پی می بردند كه آنچه دیده بودند، از نور جمالش بوده است.


هنگام آخر روز نیز كه آفتاب غروب می كرد، صورت فاطمه سرخ شده و جمالش از شادی و به جهت شكر خداوند- عزوجل- به سرخی می درخشید، و نور جمالش به خانه های مردم می تابید و دیوارها سرخ می شدند، لذا مردم تعجب كرده و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیده و درباره ی آن سئوال می كردند، و حضرتش باز آنان را روانه ی منزل فاطمه می كرد،

«فیرونها جالسه تسبح الله و تمجده، و نور وجهها یزهر بالحمرة.»

- می دیدند حضرتش نشسته، مشغول تسبیح و تمجید و ثنای الهی است و نور جمالش به سرخی می درخشد.

از این جا پی می بردند كه آنچه دیده بودند، از نور جمال فاطمه علیهاالسلام بوده است... [1] .


[1] بحارالانوار، ج 43، ص 11، روايت 2.